۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۰
مدرسه دینی  و دانشگاه در افغانستان

در گذشته‌ها، پیش از آن‌که نظام آموزشی معاصر به وجود آید و دانشگاه‌ها رونق گیرند، مدارس محل اصلی آموزش سواد و پرورش نخبگان بوده‌اند.

در گذشته‌ها، پیش از آن‌که نظام آموزشی معاصر به وجود آید و دانشگاه‌ها رونق گیرند، مدارس محل اصلی آموزش سواد و پرورش نخبگان بوده‌اند. آنجا کسانی برای سیاست، اداره و فرهنگ، سواد می‌آموخته‌اند. گاهی در مدارس، فعالیت‌های شبه‌دانشگاهی هم می‌شده است. یعنی کسانی بعد از آموزشی مدرسه‌ای دینی، به تحقیق، تجربه و نظریه‌پردازی رو می‌آورده‌اند. در حاشیه‌های مدارس دینی و با اتکا به سواد مدرس دینی، گاهی دانشمندان بزرگی ظهور می‌کرده‌اند. اما در چند صد سال اخیر، عرصه دانش کاملا دگرگون شده است و نظام آموزشی و تحقیقیِ نطفه ‌گرفته در غرب، با روش عینی و تجربی خود، زمین دانش را چنان شخم زده و زیر و رو کرده است، و چنان ابزار و روش‌های مؤثری را معرفی کرده که دیگر آن روش‌های سنّتی تعلیم مدرسه‌ای، کاملاً از مد افتاده است.

در جاهایی مردم هنوز با بیل زمین‌های کوچک خود را زیر و رو می‌کنند، گاو و گوسفند دارند و با کاشتن و چیدن چند مزرعه گندم احساس غنا می‌کنند. اما دیگر گاوآهن، دانه‌چینی و شخم‌زنی زمین با دست و بیل، روش رایج کشاورزی نیست و آنانی که با روش‌های مدرن دانشگاهی کشاورزی می‌کنند، دهقانان بیل به‌دست را نه همتای خود می‌دانند و نه رقیب. رابطه مدرسه و دانشگاه نیز چنین است. در گوشه و کنار دنیا هنوز کسانی مشغول آموزش سنت‌ها، آداب و فرهنگ گذشتگان خود هستند و برخی حتی در چند کیلومتری دانشگاه‌ها و کارخانه‌های پیشرفته ایالات متحده آمریکا، زندگی به شیوه پدران عیسوی قرن‌های پیش از صنعت را تمرین می‌کنند. در چین، هند، ژاپن و خاورمیانه، آموزشگاه‌های مذهبی و سنتی هنوز فعال‌ هستند و در جاهایی می‌کوشند شیوه‌های بدیل در زندگی اجتماعی و فردی معرفی کنند. گاهی اما مثل ملاهای افغانستان و پاکستان، مدرسه‌ای‌ها در خلاء و ویرانی ناشی از جنگ و عقب‌ماندگی، به ارکان سیاست، اقتصاد و تعلیم راه می‌یابند و امارت تشکیل می‌دهند؛ برنامه آموزشی را تغییر می دهند؛ در مورد فرایض و سنت‌های تعلیم جدل راه می‌اندازند، و از همتاسازی دانشگاه و مدرسه دینی سخن می گویند.

اخیراً خالد حنفی مولوی متعصب و وزیر امر به معروف طالبان، از دانشگاهی‌ها خواسته است تا به فارغ‌التحصیلان مدارس دینی به دیده «تحقیر» نگاه نکنند. در این سخن خالد حنفی واقعیتی نهفته است. بخش بزرگ فارغان مدارس دینی از جایگاه مناسب اجتماعی برخوردار نیستند، و در یافتن جای پا در بازار، اداره و اقتصاد بسیار مشکل دارند. حتی زمانی که با زور پول و تفنگ خارجی، و در نتیجه بحران به قدرت می‌رسند، از اعتماد به ‌نفس لازم برای اداره روستا، شهر و کشور برخوردار نیستند و راهی جز تحمیل و زورگویی برای حفظ صندلی خود ندارند.

عامل «حقارت» فارغ التحصیلان مدارس دینی، دانشگاه نیست

دانشگاهیان و مدارس دینی نگاهی متفاوت به همدیگر دارند. دانشگاهیان، فارغ التحصیلان مدارس دینی را رقیب نمی‌دانند، و مطمئن هستند که اگر فرصت رقابت سالم مهیا شود، فارغ التحصیلان مدارس دینی نه در سیاست و فرهنگ، و نه در اقتصاد و بازار، توانایی رقابت با آنان نخواهند داشت. دانشگاهیان جز زمانی که مدرسه‌ای‌ها فرمان تکفیرشان را صادر می‌کنند و به‌جان آنان افتاده و خواهان اطاعت می‌شوند، دیگر چندان از وجود مدرسه‌ای‌ها خبر ندارند و آنان را نه حقیر و نه عالی می‌پندارند. چون نه از مدرسه خبر کشف، اختراع یا ایده تازه‌ای می‌رسد و نه از آنجا امید حرکت اجتماعی و فرهنگی می‌رود که باعث رفاه و آرامش شود. مدارس، خصوصاً آنهایی که در نفی روش دانشگاهی تأکید دارند، به اندازه زراعت گاوآهنی نیز توجه انسان‌های عصر ما را جلب نمی‌کنند و جدی گرفته نمی‌شوند.

در میان مدرسه‌ای‌ها اما گروهی در تلاش هستند که خود را با شرایط امروز هماهنگ سازند. برخی مدارس در مصر و جاهای دیگر کوشیده‌اند به دانشگاه نزدیک شوند، و شیوه‌های مدرسه‌ای را به‌تدریج کنار بگذارند. آنها از یک‌سو برنامه آموزشی مدرسه‌ای را با افزودن مضامین دانشگاهی تعدیل کرده‌اند، و از سوی دیگر کوشیده‌اند روش تدریس و تحقیق دانشگاهی را بیاموزند. برخی افراد موفق مدرسه‌ای، پس از آنکه متوجه عقب‌ماندگی روش مدرسه‌ای می‌شوند، به دانشگاه‌ها روی می‌آورند و در نظام دانشگاهی تحصیل می‌کنند. گروه دیگری از مدرسه‌ای‌ها مثل طالبان در برابر دانشگاه احساس حقارت می‌کنند، و در نتیجه از آن ترس و نفرت دارند. آنان از یک‌سو در تلاش تسخیر دانشگاه‌ها و غنیمت‌گیری امکانات و وسایلی هستند که به برکت دانشگاه تولید می‌شوند، و از سوی دیگر به دلیل عقده‌های آشکار و پنهان خودکم‌بینی؛ در برابر دانشگاهیان دست به تخریب‌کاری، خشونت و بدرفتاری می‌زنند. امارت طالبان نمایشگاه حس حقارت مدرسه‌ای‌ها در برابر دانشگاهیان شده است. اما این حقارت؛ ریشه در دانشگاه ندارد، بلکه در مدرسه دارد. با تغییر دانشگاه به مدرسه، سرکوب دانشگاهیان، و حتی با تلاش برای جلب احترام دانشگاهیان به فارغان مدارس، مشکل حقارت و خود کم‌بینی فارغان مدارس و ملاهای مسلح به تفنگ و دلار و نادانی، حل نخواهد شد.

طالبان و مدرسه‌ای‌ها تا زمانی که روش دانشگاهی را نپذیرند، نجات نخواهند یافت. با مدرسه دینی ساختن مدارس امروزی و دانشگاه‌ها، حقارت مدرسه‌ای‌ها عمیق‌تر خواهد شد و آن حقارت به مدارس امروزی و دانشگاه‌هایی که به مدرسه دینی تبدیل ‌شده­اند سرایت خواهد کرد. آنچه دانشگاه را معتبر و سازنده ساخته؛ صندلی و ساختمان نیست تا طالبان با تسخیر آنها صاحب اعتبار شوند و از دانشگاهیان پیشی جویند. قدرت دانشگاه در ساختار غیرطالبانی و روش غیرمدرسه‌ای نهفته است.

مدرسه دینی برای آنکه همتا و رقیب دانشگاه شود، باید نخست از بند گذشته آزاد شود و به واقعیت‌های امروز و نیازهای آینده بپردازد (دانشگاه شود). اهالی دانشگاه باور دارند که رفتن به گذشته ممکن نیست و جستجوی مدینه فاضله در گذشته، خیال‌پردازی بسیار پرهزینه است. از همین‌رو در دانشگاه اطاعت و تکرار بلبل‌وار باورهای گذشتگان نه تنها تشویق نمی‌شود؛ بلکه ضعف بزرگ پنداشته می‌شود. طالبان و دیگر مدرسه‌ای‌هایی که فکر می‌کنند دانشگاهیان به آنان به چشم حقارت نگاه می‌کنند، دچار توهم همتایی و رقابت با دانشگاهیان هستند، و حس حقارتشان حاصل تناقض آن توهم با واقعیت‌های موجود است، نه رفتار تحصیل کردگان دانشگاه‌ها.

منبع: زن تایمز

لینک:

https://zantimes.com/fa/2025/04/24/university-are-neither-competitors-nor-peers

کد خبر 23935

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =